سفر به طراحیها و نقاشیهای بهرام دبیری
بیوگرافی بهرام دبیری (۱۳۲۹ - )
بهرام دبیری (زاده ۱۳۲۹، شیراز) نقاش ایرانی و دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. بهرام دبیری زاده ۱۳۲۹ در شیراز است. در سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۵۲ با سیمین اکرامی که دانشجوی رشته مجسمهسازی همان دوره بود ازدواج کرد.
هنر امروز: بهرام دبیری (زاده ۱۳۲۹) نقاش معاصر ایرانی است. او در شیراز به دنیا آمد و از دوازده سالگی به شکل تجربی نقاشی را آغازکرد تا اینکه در سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. وی در سالهای آغاز دانشجویی تحت تاثیر نقاشانی چون بوش و برو گل قرار گرفت و با استادانی چون هانیبال الخاص، بهجت صدر، پرویز تناولی و روئین پاکباز کار کرد.
آثار او از دهه ۶۰ به بعد، مضامین اساطیری و جستجو در نقاشی مدرن را دنبال میکند و به سوی ریشهها و میراث تصویری ایران گرایش دارد. تحت تأثیر نقاشانی چون بوش و برو گل قرار گرفت. با استادانی چون هانیبال الخاص، بهجت صدر، پرویز تناولی و روئین پاکباز کار کرد. کتابی که شامل مجموعهای از مصاحبههای وی در نشریات مختلف است و در واقع جلد سوم از این نوع کتابهاست و همچنین یک کتاب نفیس دستساز شامل ۲۵ اثر از او که به شیوه سیلک اسکرین چاپ شدهاند در آستانه انتشار است.
کارهای بهرام دبیری به سه دوره تقسیم میشود:
اول: ۵۷–۱۳۵۰؛ در این دوره او در دانشکده حضور داشت و تمایل زیادی به خط داشتهاست. آثار او دارای رنگهای تند و خام بوده و بازتاب دهنده هیجانات و کابوسهای او در این دوره است. وره نخست آثار او مربوط به سالهای دانشکده و سالهای پایانی آن است. آثاری خیالپردازانه, با رنگهای تند و خام که هیجانات و کابوسهای او را در آن سالها منعکس میکند. در این دوره تمایل به خط و عشق شدید به طراحی اندام، او را وادار به طراحی میکرد.
دوره دوم: سالهای ۵۷ به بعد؛ در این دوره شیوه نگارگری او بهطور صوری عوض میشود. دوره دوم آثار او که در سالهای ۵۷ به بعد آغاز میشود، دورهای است که محیط زندگی و طبیعت اطرافش دگرگونی یافته است. اگر از جنبههای صوری این آثار در گذریم، به ناچار به سرچشمههای جوشش درونی او نزدیک میشویم و ارائه دوره نخست آثار او را تنها با تغییر صوری شیوه نگارگری او دوباره میشناسیم. در این دوره شگرد و مهارتهای فنی و ساختار پیچیده و مسئولیت پیامگذاری او خروشانتر و برندهتر است و این پردهها را میتوان با نگارههای پردهداران دوره گرد گذشته ایران مقایسه کرد.
دوره سوم: کار او طبیعت بی جان را در بر میگیرد. دوره سوم آثار دبیری با طبیعت بیجان آغاز میشود. دورهای بارور و راهی تازه که برای او فرصت آموختن و آمیختن شیوههای گوناگون و تجربههای متفاوت و همزمان را فراهم میآورد. این دوره نه تنها در تجربه شگردها و تلقی تازهای از شکل و محتوا جلوهگر است، بلکه زمان و زبان آزمایشهای تازه اوست.
یکی از آثار وی به نام «تابلوی «آناهیتا» روز یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۶ در ساعت ۶ بعدازظهر به دلیل بیتوجهی راننده وانت، هنگام انتقال از یکی از گالریهای تهران به آتلیه من به سرقت رفت. دبیری تا کنون بیش از ۵۰ نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران، دوبی، اوکراین، اسپانیا، آلمان، واشینگتن و نیویورک برگزار کردهاست. وی با یادآوری اینکه هنر نقاشی پشت شیشه تاریخچه چند صد ساله در ایران دارد، بیان کرد:
«امروزه کارم این است که به تاریخ نقاشی ایران، تکنیکها، زیباییشناسی و فضاها نگاه کنم و حاصل این نگاه منجر به خلق تعدادی از کارهای در سال جاری شدهاست.»
بهرام دبیری در کنار سعید شهلاپور
در سالروز درگذشت علیاصغر معصومی نقاش نوگرای ایرانی گفت:
«دهههای ۳۰ و ۴۰ دهههای مهمی به خصوص درباره شعر هستند. در اوج دهه ۴۰ و حتی دو سه سال نخست دهه پنجاه، شعر آوانگارد تفکر فرهنگی، هنری و حتی به یک معنا انقلابی ایران است. در همان دوره جریانی هم در نقاشی با مارکو گریگوریان، هانیبال الخاص، بهمن محصص و کسان دیگر آغاز شد. در بخش گرافیک هم مرتضی ممیز و تنی دیگر جریانساز بودند.»
منتخبی از آثار بهرام دبیری بر روی سایت گالری خیال قرار گرفت. تعدادی از این آثار مونوپرینت و تعدادی دیگر از مجموعه نقاشیهای اسطوره ای وی است که به صورت فیگوراتیو و در اندازههای بزرگ اجرا شدهاند.
بهرام دبیری در کنار همسر خود سیمین اکرامی
جواد مجابی در کتاب «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» درباره بهرام دبیری می نویسد:
دو سال پیش از آنکه وارد دانشکده هنرهای زیبا شود، اولین نمایشگاه خود را در گالری سپید (۱۳۴۷) برگزار کرد. در نمایشگاه بعدیاش، در انستیتو گوته (۱۳۵۴)، آثاری را به نمایش گذاشت که تا حدودی زیر تأثیر نقاشی دیواری مکزیک بود.
دبیری، هم از آغاز کار خود، ازاینکه تجربه موفق و شناخته پیش از خود را –خواه کارهای دوست و استادش الخاص باشد یا ریورا و پیکاسو- بار دیگر، با لحن و خط خود، بیازماید، ابایی نداشته است. او بارها نقشمایهها و حتی بخشی از صورتها و فیگورهای پیکاسو و ماتیس را در کار خود آورده، چنانکه پیکاسو نیز آثار روی و یونانی را با خطوربط خود، نقد و استحاله کرده است.
در گفتوگویی به این موضوع اشاره میکند:
«ماجرا، نگاه ظریفی است که ما باید به هنر داشته باشیم، وگرنه کلیشهها نشان هیچچیزی نیست، آنچنان که متأثر بوذن از هنر غرب، نشانه هنرمند غربیبودن نیست. دو گرایش روی نقاشان آن دوره (ایران) اثر گذاشت: یکی کوبیسم بود، بهخصوص در آثار پیکاسو؛ و دیگری امپرسیونیسم. نقاشان خوبی ما داشتیم مثل احمد اسفندیاری یا مجمود جوادیپور، که کارهایشان در مکتب امپرسیونیسم بود، ولی کاملا طعم و فضای ایرانی داشت. نقاشان دیگر مثل ضیاءپور و محصص، تحت تأثیر پیکاسو و هنری مور بودند و در بعضی کاریهایشان طعم و نشانه ایران، پررنگتر بود و در بعضی کمرنگتر. بهمنمحصص بااینکه بهنظر میآید کاملا متکی بر فردیت خویش است، اما دریای نقاشیهایش مسلما مدیترانه نیست، دریاچه مازندران است. تاریخ هنر و فرهنگ، عرضه تأثیرگیریها و تأثیرگذاریهاست. از روز اول تا امروز یک رودخانه بههمپیوسته است که جویبارها درهم میریزند و جریان را میسازند که متعلق به آدمیزاد است. در هنر اروپا هم تأثیرپذیری ملل مختل دیده میشود. در هنر رنسانس ایتالیا میتوانید تأثیر دنیای شرق را ببینید. در ادبیات آمریکای لاتین، که اینجا با چشمان گرد به آن میگویند رئالیسم جادویی، شما هزارتوهای هزارویک شب را میبینید! هنر از زیر بته به عمل نمیآید و به کل تاریخ هنر وابسته است. بسته به حساسیت هر هنرمند است که چه میزان به گذشته حسیاست نشان میدهد و چه چیزی به آن میافزاید.»
بوم و گل، مصاحبه با بهرام دبیری
حمید رحمتی، پس از دیدن نمایشگاهی از او، در آدینه مینویسد:
«بهرام دبیری از نقاشانی است که با مسأله ساخت و زبان درگیر است. او به متن تاریخی کار خود دلبستگی دارد و به پیگیری ریشههای کار خود علاقه نشان میدهد؛ به بیان دیگر، دبیری به خاستگاه هنر مدرن و بازاندیشی به امکانات ساختاری آن نظر دارد و با ریوکرد به نوعی هنر برای هنر، خودآگاهیاش را در پیشینه تاریخی و فرهنگ تصویری معاصر بیان میکند.
دبیری از سویی، توجه اساسی خود را به تأویل درباره خود هنر معطوف میکند و از سوی دیگر، میکوشد با دگرگونی در زبان به ساختار و بیان ویژهای دست یابد. در کارهای قبلی دبیری توجه به فرم و نقشمایه و عنصر طراحی، بیشتر از عوامل دیگر دیده میشود و اینکه –گرچه عناصر یادشده کاملا شخصی و درونی نشدهاند- توجه دبیری به عنصر رنگ و بیان تغزلی بیشتر شده است. دبیری در این رویکرد، اسلوبهای مختلف را، بهطور همزمان و در عرض همف بهکار میگیرد. او با درک انقلاب اتباطات، به دلخواه از نمادها، اساطیر، نشانههای تاریخی و علائم شناخته شده تصویری بهره میگیرد و در این رویکرد، بیشتر با خود نشانهها سروکار دارد تا با محتوای آنها. نقاش با به کارگیری این نشانهها، ما را به خاستگاه تاریخی کار خویش و آن پیشینه دورانسازی ارجاع میدهد که افق جدیدی را فراوری انسان معاصر گذاشت و تحولات بنیادینی برانگیخت. اکنون پس از پشتسرگذاردن آن دوران پرکشمکش و دگرگونیهای انفجارآمیز به مرحلهای رسیدهایم که هنرمند به آنچه روی داده میاندیشد و از سر تأمل، گذشته را مرور میکند. او اکنون بهجای جانشینی اندیشهها، هم نشینی آنها را میآزماید؛ و طبیعی است که این همنشینی، پرافتوخیز و تناقضآمیز باشد.»
دبیری کنار نمایشگاههای متعددی که ارائه کرده و در واقع گزارش کار خود و تحول اندیشه را به طور مستمر به حافظه ملی عرضه کرده است، حشرونشر صمیمانهای با نسل خود و نسل جوانتر دارد و همواره به عنوان یک هنرمند فرهنگی، وظیفه خود را، که ارتباط مدوام با فضای فعال پیرامون باشد، به درستی و پاکیزگی انجام داده است. هنرمندی جامعهگراست و مهمترین دغدغه او نقاشی و اشتغال به هنرهای کاربردی و آموزش هنر بوده.
پروژههای شهری عمدهای را در تهران کار کرده است؛ از جمله نقاشی دیوار ترمینال خزانه تهران (۱۳۵۹) و سه نقشبرجسته برای هتل استقلال و ده پرده برای موزه ایران باستان.
قسمتی کوتاه از مستند سفر سمنان سیروس طاهباز، بهرام دبیری، بهمن محصص سفری با بهمن محصص.
در صفحه اینستاگرام درباره آشنایی ام با بهمن محصص که مدیون بهرام دبیریام همراه با تعدادی عکس از حضور محصص در یک کارگاه نمدمالی مطلبی نوشتم. دوستانی که آنرا نخواندهاند در صفحه اینستاگرامم موجود است. از این سفر چند دقیقهای فیلم گرفتم و پس از مدتها تصمیم گرفتم آنرا در چند قسمت برای علاقهمندان در اینستاگرام به نمایش بگذارم. با اینکه مطلب تکراری است ولی بخش سفر سمنان با بهمن محصص و بهرام دبیری و سیروس طاهباز را دوباره تکرار میکنم.
«...... آن شب بهرام دبیری درباره یکی از دوران کارهای تجربیاش، درباره نمد، صحبت کرد. تکنیک ساخت نمد برای محصص جالب بود و علاقه داشت از نزدیک با این روش آشنا شود. من یکی از کارگاههای نمدمالی سمنان که آشنایی قبلی داشتم را پیشنهاد دادم. چند روز بعد وسیلهای فراهم کردم و با بهمن محصص و بهرام دبیری و سیروس طاهباز به سمنان رفتیم. در مسیر چند صحنه از صحبتهای محصص و دبیری و طاهباز، که در عقب ماشین نشسته بودند فیلم گرفتم که صدای ماشین مانع شنیدن بخشی از صحبتهای آنها شد. برای اولینبار با دوربین وی.اچ.اس امانتی که طرز کارش را هم خوب نمیدانستم و شارژر هم نداشت فیلم میگرفتم. به سمنان رسیدیم. داوود زوارهای - دوست محققم ـ که برنامه سفرم را به او اطلاع داده بودم، در کارگاه نمدمالی در سمنان منتظرمان بود. کارگاه نمدمالی در حاشیه شهر سمنان قرار دارد که قبل از انقلاب پس از بازدید فرح پهلوی برای نمدمالان سمنان ساختند.. ناهار را مهمان داوود زوارهای در رستوران اکبر جوجه سمنان خوردیم. رستورانی همانند تمام رستورانهای اکبر جوجه در سراسر ایران که روی تابلو آن نوشته شده: اکبر جوجه در هیچ جای ایران شعبهای ندارد. بعد از ناهار، محصص تصمیم گرفت که چند طرح را روی نمد اجرا کند. بهرام دبیری با تجربهای که از روش نمد مالی در دوره کارهای خودش داشت با استاد نمدمال اجرای طرح های محصص را به عهده گرفتند. رفتار محصص در اطراف قالب نمد همانند یک نقاش بود که گاهی از نمد دور میشد و به آن مینگریست و گاهی با نوک عصایش مقداری پشم را بر بخشی از پهنه نمد میانداخت.»
متن و فیلم از فرهاد ورهرام
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
نمایشگاهها:
موزه گالری دیدی، در این نمایشگاه ۱۲ کلاژ که مجموعه ای از کلاژ نوشته، یادداشت، شعر و عکس به نمایش گذاشته شد.
نمایشگاه نقاشی مشترک کودکان زلزلهزده و جمعی از هنرمندان معاصر با عنوان «هاوار» در خانه هنرمندان ایران
نمایشگاه «پل آبگینه» نقاشی پشت شیشه، نمایشگاهی از ۳۶ تابلو
نمایشگاههای حوالی انقلاب در پرسههای کامران شیردل و «دفتر طراحی» در گالریهای مرکز نبشی و چهارده
نمایشگاه کلکسیونر شامل آثاری از هنرمندان پیشکسوت در گالری آرتیبیشن
نمایشگاهی از آثارش را در آخرین روزهای سال ۹۳ به نفع بیماران سرطانی در گالری سیحون به نمایش گذاشت.
نمایشگاه مروری بر آثار نقاشی بهرام دبیری در گالری وصال شیراز
نمایشگاه بیش از ۳۰ اثر در نگارخانه آتبین