«درباره الی»، میتو و جماعت مصلحتاندیش/ سینمای ایران و قرار گرفتن در دوراهی حقیقت و مصلحت
یادداشتی از حسین لامعی درباره زنان قربانی همانند الیِ در فیلم "درباره الی".
به گزارش هنر امروز، حسین لامعی نوشت: یک- «درباره الی»، اگر تمامِ مغزش، خلاصه در یک جمله بود، آن، دیالوگیست که «سپیده»، از پشتِ پنجره، با استرس، زیرِ لب گفت: «حالا چی فکر میکنه، دربارهی الی؟!»... دیالوگی، پس از مرگِ «اِلی»... آنجا که «نامزدِ الی»، به ویلا آمد و با ساکنانِ ویلا، در حالِ گفتوگو، پیرامونِ رابطهی اِلی، با یکی از مَردانِ ویلاست... که آیا الی، به آنها گفته بود که نامزدی دارد؟ یا به او خیانت کرد...
دو- الی، به سپیده گفته بود؛ و سپیده میخواست که این را، به نامزدِ الی بگوید؛ اما آن جمعِ ویلا، که همسرِ سپیده، و دوستان و رفقای اویند، به مخالفت درآمدند که «مصلحت»، در انکار است! که مصلحت، نگفتن است... سپیده یکسو، در پی بیان «حقیقت»؛ و کلّ ویلا، علیهش، در پی «دروغ»... که اگر راست بگویی، همه شریکِ جُرم میشویم! همه بیآبرو میشویم؛ که پای همه گیر است؛ پس دهنت را ببند! خفه!!... سپیده زیرِ داد و هوارِ جمع، و زیر مُشت و لگدهای شوهرش، تنها ماند... سرانجام، تسلیمِ جمع شد... حقیقت را، پنهان داشت... دروغ گفت... «حفظ منفعت؛ با ذبحِ حقیقت!»...
سه- خواستیم از نوع برخوردِ سینماگران و رسانههای ایران، با «جنبش MeToo» بنویسیم، دیدیم که با «الی»، موو نمیزند!... MeToo، پناهگاهِ زنانِ قربانیست... پناهگاهِ دخترانِ زخمیست... جنبشیست، در پی بیانِ حقیقت، با صدای بلند... و حالا، علیهش، جمعِ کثیری، صف کشیدهاند! عینِ «درباره الی»!... جمعی از سینماگران و اهلِ مِدیا، برای مصلحت، و منفعت، بر دهانِ زنانی میکوبند، که زخمیاند و در پیِ حقیقتاند... و در مقابلِ روایتِ هر زنی، سریع درمیایند که: چرا تا بهحال نگفتی؟! چرا الان؟! اصلا از کجا معلوم راست میگویی؟! این حرفها آبروی همه را میبرد؛ پس خفه!! ...
چهار- سکانس پایانی... ماشینی در ساحل، درونِ گِل، گیر کرده... و هرچه میکنند، بیرون نمیرسد... ماشینی که اینجا، قطعا، نمونهی تمامعیارِ حال روزِ سینمای ماست. سینمایی که ساکنانش، چهارچرخِ صِنف و جِنسشان، درون گِل است، ولی گمان دارند، با خفه کردنِ سپیدهها، و با لجنِ کشیدنِ اِلیها، مشکل، حل میشود... و در این میان، علیه قربانیان، نامِ چند زنِ سینما نیز، دیده میشود!! و این دیگر، اوجِ تراژدیست... تراژدیِ سینمایی که ساکنانش، گویا، سرِ یک چیز، بدجور در توافقاند: «حفظِ وضعِ موجود»، به هر قیمتی... و «حفظِ منافعِ خود و دوستان»؛ حتی: به قیمتِ «خفه کردنِ ، زنانِ بیصدا»...