Gambling blog

برای ساختن باید که نساخت

“محمد حسن فروزان فر” معمار ایرانی و متولد 1372 در شهر قم است. او کارشناس رشته معماری است و این‌روزها بیشتر وقت و انرژی‌اش را صرف کلاس های “آرکی گراف” می کند. “آرکی گراف” ترکیبی عملی از معماری و گرافیک است و روی سوژه‌ها و مطالعات بینارشته‌ای تمرکز دارد. این مطالعات ابزارهای بیانی جدید و شخصی به هنرمندان می‌دهند. در پروژه شخصی”فروزانفر”، به نام”رفوتوریسم”(بازگشت به آینده) شاهد نگاهی به گذشته هستیم. این نگاه به گذشته در این پروژه با عناصر امروزی مثل تکنولوژی ترکیب و تلفیق شدند و نه گذشته را نشان می‌دهند و نه آینده را. بلکه بیشتر روی امر محال تمرکز دارند. این کلاژها تصاویری خیال انگیز از ترکیب معماری ایرانی با عناصر امروزی و یا تکرار همان معماری گذشته و رشد آن در فضا را نشان می‌دهند.

اقتصادهنرآنلاین-مه‌سیماشکریان؛ “آرکی گراف” برای “فروزانفر” ابتدا یک دغدغه شخصی بود که از اشتراک گرافیک و معماری نشأت می گرفت، اما به مرور به خاطر علاقه او به تدریس جدی تر شد و اکنون در اکثر شهرهای کشور این دوره ی آموزشی در حال برگزاری است. “فروزان‌فر” از ابتدای دوره  تحصیل‌اش مشغول به فعالیت، در زمینه های مرتبط با رشته اش بوده‌است و در کنار این‌ها به موجب علاقه‌اش، در مسابقات زیادی شرکت کرده ، تا خود را محک بزند. او برنده جوایز متعدد بین‌المللی و ایرانی در زمینه گرافیک و معماری هم شده‌است. از جوایز “فروزانفر” می‌توان به “جایزه ویژه دوسالانه معماری ترولدتکت دانمارک 2016 “، “رتبه نخست مسابقه مفهومی معماری در حال ظهور”، “برگزیده مسابقه شهرهای پاسخگو بارسلون 2018” و … اشاره کرد. از فعالیت‌ها این هنرمند هم می‌توان از تدریس دوره ی آموزشی “آرکی گراف”، همکاری با نشریه A5″ لیورپول” و “Wotisart” لندن به عنوان عکاس و گرافیست و همکاری با نشریه اندیشه ایرانشهر به عنوان ژورنالیست و گرافیستو … نام برد.

تعریف شخصی شما از معماری چیست؟

امروز دیگر شاید نتوان از چیستی موضوعات پرسید؛ صرفا می توان دلالت های آن را برشمرد و از قضا گفت که معماری چه چیز نیست یا چه چیز نمی تواند باشد؟ دیگریِ آن کدام است؟ و بستارِ آن کجاست یا در کجا بسته می شود؟ در حواشیِ آن چه می گذرد؟ معماری به چه امری تقلیل می یابد؟ اکنون با مسئله ی فروکاست معماری مواجه هستیم. چیزی که معماری را به ساختن تنزل می دهد. “آنتونیا دس” در “بوطیقای معماری” می گوید: “برای ساختن باید که نساخت. به واقع در ادامه ی سنت ناساختگرایی، این نیز می تواند نوعی گسترش مرزهای معماری بوده و دال بر آن باشد. از این رو بیشتر مایلم در ساحت ناساختگرایی معماری گام بردارم و صحبت کنم.”

 در مورد “آرکی گراف” که پیش تر اشاره کردید، توضیح دهید.

برای من گرافیک می تواند، دیگریِ معماری باشد و آرکی –گراف در حواشی معماری و گرافیک جای دارد. در کلاس های آرکی گراف که در شهرهای مختلف برگزار می شود، روی سوژه‌های بین رشته ای مثل عکاسی، سینما، ادبیات، معماری و … تمرکز داشته و سعی بر بالا بردن سواد بصری و به تبع آن یافتن روش‌های جدید برای خوانش هر چیز داریم. هدف بسیط نمودن گستره ی دید هنرجویان و یافتن نگاهی متفاوت است.

ایده کارهاى اخیرتان، فتوکلاژها از کجا آمد؟

هم اکنون روی پروژه ی “رتروفوتوریسم” (بازگشت به آینده) کار می‌کنم. این پروژه به شناختی دگرگونه و متفاوت (متفاوط) از گذشته و کشف پتانسیل های آن جهت بازتولیدی تلفیقی با عناصر امروزی چون تکنولوژی و آشنایی زدایی از سوژه (در اینجا: معماری ایرانی) مربوط می‌شود. درواقع رتروفوتوریسم در ساحت ناساخت گرایی معماری به دنبال امکان امر محال است، رو به سوی آینده دارد اما ردی از گذشته در آن مشهود؛ نه گذشته است نه آینده. سعی دارد پیوستارش را با امر غایب (گذشته ای که دیگر تماما حاضر نیست) حفظ کند. طرح مسئله را در پیشروی می بیند، لیکن هر چه در پسش موجود است با خود همراه می کند. “پیتر آیزنمن” می گوید: “برای بودن باید در برابر بودن مقاومت کرد”: بودن اول می تواند اشاره داشته باشد به پیشروی و بقا و بودن ثانی ارجاع دهد به توقف و فنا. از این رو در کلاژهایم، بررسی امکان های محال با توجه به دلالت های معماری ایران تصویرسازی شده است. به طور مثال گسترش افقی بافت های ارگانیک روستاها به توسعه ی عمودی (آسمان خراش ها) تبدیل یافته است. در مجموعه ای دیگر، نشان های شهری چون کاخ ها و مساجد، به ساختمان های چند طبقه بدل شده و فرمی امروزی پیدا کرده است. در مجموعه بعدی، در پی تعریفی دگرگونه از مرمت و احیا، سایت های باستانی با اکستنشن های معاصر ترکیب شده است که مفهوم “Palimpsest” را تداعی می کند. مفهومی که شاید بتوان آن را به عکسبرداری اشعه ایکس از متن تشبیه کرد. همان روشی که امروزه برای اطمینان از اصل بودن اثر هنری به کارگرفته می شود و با کمک اشعه ایکس و مادون قرمز تمام لایه های زیرین آن نیز مرئی می شود و گاهی طرح ها و تصویرهای دیگری هم در زیر تصویر رویی به چشم می آید. به دیگر بیان روشی است برای نشان دادن تفاوت (تفاوط) هایی که میان هدف و محتوا از یک سو و محتوا و خوانش (خانش: در متن خانه کردن) ازسوی دیگر وجود دارد. به منظور نفوذ کردن در پوسته و لایه ی رویی برای دستیابی به منابع نهانی اندیشه و نمایان کردن لایه های زیرین و به ظاهر ناپیدای متنی که گمان می رود بی تغییر است و شکل نهایی خود را یافته است.

 فعالیت ها و چشم اندازهاى شغلى یک فارغ التحصیل معمارى را چه می‌بینید؟

هرچند تعداد فارغ التحصیلان معماری و افراد جویای کار هر روزه بیشتر می شود و طبیعتا بازار حرفه ای گنجایش پذیرش همگی را ندارد، بنده معتقدم اولا: هر کس که در دانشگاه معماری می خواند لزوما نمی تواند معمار به معنای عام شود. قطعا معمار شدن نیازمند کسب دانش های دیگری هم هست که به تدریج به دست می آید. دوما: می بایست نگاه رایج نسبت به شغل را تغییر داد، نیازهای جامعه معماری و مخاطبانش را شناسایی کرد و در راستای توانایی و علاقه ی خود، شغل جدید تعریف نمود. لازمه ی چنین امری، آگاهی از تخصص های وابسته و میان رشته ای چون برنامه نویسی، یادگیری ماشین و … است. در واقع می توان در راستای بروز رسانی و توسعه ی بازار حرفه ای باگ های موجود را برطرف کرد و در مسیر ارتقای آن و یا تعریف مسیر جدید گام برداشت. سوما: اشتغال و تحصیل دو امر مرتبط در عرض یکدیگرند و ضروریست دانشجوی نوعی در طول گذران مقطع تحصیلی اش، در حوزه های مختلفی که علاقه دارد و نیاز آینده است، کسب تجربه کند. اما اگر این دو را در طول یکدیگر در نظر گیریم، قطعا مسیر رسیدن به هدف طولانی تر و سخت تر می شود.

وضعیت معمارى معاصر ایران را چطور می‌بینید؟

 بهتر است نظر اساتید و بزرگان را در این باب جویا شویم. اما چیزی اکنون که بدان آگاه هستم این است که معماران جوانِ با استعداد و توانمندی داریم که در عرصه های جهانی خوش درخشیده اند، هرچند کمتر توسط رسانه های عمومی و مردم دیده شده اند، البته که تعدادشان هم کم نیست. بدین معنا امید است آینده ی معماری ایران روشن باشد.

*

این آثار لزوما برای اجرا طراحی‌ نشده‌اند، اما در دسته بندی آثار تصویر سازی و آثاری که تخیل بیننده را تحریک می‌کنند قرار دارند و از این نظر قابل توجه هستند.