یحیی دهقانپور عکاس ایرانی متولد ۱۱ دی ماه ۱۳۱۹ هجری شمسی است. علاقهی اصلی او عکاسی مستند است. دهقانپور در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خواند و عکاسی را در مؤسسهی هنری سانفرانسیسکو آموخت. آثار او در نمایشگاههای انفرادی و گروهی متعددی به نمایش گذاشته است؛ از جمله نمایشگاهی انفرادی «بدینسان شهیاد فرو ریخت» (۱۳۵۸) در انجمن ایران و فرانسه، و چهار مجموعه برای مرکز مطالعات و برنامهریزی تهران (۱۳۷۱ـ۱۳۷۵). یحیی دهقانپور در دانشگاههای مختلف عکاسی تدریس میکند. از جمله کتابهای آثار او میتوان این موارد را نام برد: پنج نگاه به خاک ، کوهپایههای شهر تهران، ایران نگاهی دیگر، و مجموعهی «از آبی آسمان تا آبی دریا».
هنر امروز: یحیی دهقانپور ۱۱ دی ماه ۱۳۱۹ هجری شمسی در تهران متولد شد.یحیی دهقانپور یکی از پیشگامان عکاسی هنری در ایران است. دهقانپور فارغالتحصیل کارشناسی ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. او همچنین در انستیتو هنر سانفرانسیسکو مدرک لیسانس عکاسی را دریافت کرد. دهقانپور شاگرد اساتیدی همچون جری برشارد، لیندا کانر، انسل آدامز، دویین مایکلز، الن سکولا بوده است. تدریس بخش مهم زندگی هنری دهقانپور است؛ پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و در دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه تهران به تدریس عکاسی پرداخت.
دهقانپور در فضای بستهی آن زمان غنیمتی بزرگ به حساب میآمد و با تدریس آکادمیک مبتنی بر راه و شیوهی عکاسان بزرگ جهان به تأثیرگذارترین مدرس عکاسی تبدیل شد و شاگردان زیادی را پرورش داد. دهقانپور موازی با تدریس جدی و بیانقطاعْ عکاسی تجربهگرا و بازیگوش بود، و نمایشگاههای زیادی را برپا کرده است. از جمله کارهای او میتوان به کتاب عکس «آن روز او را در باغچه کاشتند»، عکسهای مراسم خاکسپاری فروغ فرخزاد، کتاب عکس «کوهپایهها»، و مجموعهی «سیب سوم» اشاره کرد.
او معلم بسیاری از معلمان و مدرسان امروز عکاسی دانشگاهها بوده است. بخش عمدهای از عکاسی خلاق این ۲۰ ساله تحت حمایت و هدایت و انگیزهدهی او حرکت کرده و پیش رفته. در طول سالها، دهقانپور و کلاسهای نقد عکس و اسلایدهایش، واسطۀ فیض میان عکاسی روز دنیا و هنرجویان مشتاق بوده است. او همچنان از پیگیرترین مشتاقان عالم عکاسی است. کمتر اتفاقی است که در عکاسی روز دنیا رخ بدهد و او از آن بیاطلاع باشد. کمتر هنرمند نوظهور و مطرحی است که او آثارش را ندیده باشد و در معرفیاش نکوشیده باشد.
این مستند تهیهشده در مدرسهی عکاسی و سینمایی «راینو» کاری از ژوبین عبدیانی و مرتضی مؤمنیست که برای اختتامیهی ششمین سالانه عکس دانشجویان عکاسی دانشگاه تهران تهیه شده است.
برای نخستین بار کنجکاوی کودکانه او را بر آن داشت تا به صورت پنهانی با دوربین یکی از آشنایان عکس بگیرد. در ۹ سالگی با برداشتن مخفیانهی ۲ تومن از عیدیهای خواهرش، اولین دوربین عکاسی خودش را خرید. پدرش غلامحسین دهقانپور مدیر مدارس متعددی در تهران بود. پدرش بعد از مدتی با سکنی گزیدن در روستایی در ۱۰ کیلومتری چهاردانگه، مدرسهای برای بچههای روستا ساخته بود و آن را اداره میکرد.
در دههی ۳۰ شمسی تحصیلات اول و دوم متوسطه خود را در دبیرستان علمیه تهران به پایان رساند و سپس مقاطع بالاتر را در مدارس رهنما، خرد و… ادامه داد. (خود دهقانپور دلیل تغییر متعدد مدارس را عدم ثبتنام به سبب شیطنتهای زیادش عنوان میکند.) زمانی که ۱۴-۱۳ سال بیشتر نداشت، پول توجیبی که از طرف پدر برای رفت و آمد با ماشین به مدرسه میگرفت را خرج خریدن مجلهی سپید و سیاه میکرد (برای خواندن داستان معروف این مجله با عنوان «اسمال در نیویورک» به قلم حسین مدنی که حکایت لاتی بود که به نیویورک میرود.) و پیاده به مدرسه میرفت.
زمانی که ریچارد نیکسون معاون وقت رییس جمهور امریکا در سال ۱۳۳۲ (چندماه پس از کودتای ۲۸ مرداد) به تهران آمد با دیگر بچههای مدرسه او را به استقبال نیکسون بردند، اما به سبب شعارهای ضد امریکایی جمعیت، اوضاع خیلی زود آشفته شد و در حین فرار جمعیت برای نخستین بار طعم ضرب و شتم خیابانی را چشید.
از سال ۱۳۴۰ به بعد، عکاسی به سرگرمی دوران جوانی او تبدیل شد و در قامت عکاسی آماتور از موضوعات مختلفی عکس میگرفت. از پاتوقهای دوران جوانی او یکی کتابفروشی «نیل» بود و دیگری مغازه و لابراتور عکاسی «اسپرت فیلم» متعلق به محمود پاکزاد که محل رفت آمد عکاسان مطرح آن دوران چون سیفالملوکی، عبدالمجید بختیار و ناصر حقیقی بود که همگی چندین سال از او بزرگتر بودند. علاوه بر دوستی با مصطفی، برادر زن پاکزاد که همسن و سال خودش بود و در مغازهی اسپرت فیلم کار میکرد، گاهی در پروژههایی سفارشی (برای مثال عکاسی از جشن هزار و پانصدساله) محمود پاکزاد را همراهی میکرد.
از دههی ۴۰ به بعد، مجلات آن زمان همچون، فردوسی، نگین و تلاش تعدادی از تک عکسهایشان را منتشر کرده بودند. (حتی گاه بدون اسم عکاس) به عنوان جوانی ۲۶ ساله که علاقهمند به شعر و ادبیات بود و عکاسی نیز میکرد، با شنیدن خبر مرگ فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۵ تصمیم گرفت تا از مراسم خاکسپاری این شاعر جوانمرگ عکاسی کند. به جای دوربین خودش که مشکل داشت و گاهی فیلمها را رد نمیکرد محمود پاکزاد یک دوربین مامیای ۶ در ۶ اینچ دست دوم را برای ثبت این مراسم به او پیشنهاد داد. بعد از رفتن پاکزاد از مغازه، مصطفی یک دوربین نو مامیا را از جعبه در آورد و به جای مامیای دست دوم به او داد تا بتواند عکسهای خوبی بگیرد.
مهران مهاجر درباره این مجموعه یحیی دهقانپور مینویسد:
«در این عکسها، آدمها و مناسباتشان اساسا بر پایهی چارچوب دوربین تعریف میشود. این شوق و این کنجکاوی دیداری را تا همین امروز هم در عکسهای او میبینیم. دوربین او در کارهای بعدیاش گاه با زاویهی باز به دل موضوع میرود. گاه با قطع پانوراما افق را بازتر میکند. گاه در همین افق باز و با کش دادن زمان و مادهی صلب را ذوب میکند، گاه با کنارهمگذاری عکسها افق را کژومژ میکند، و گاه با عکسهای تکهتکه و موزاییکی، تجربهی چندپارهی ما از جهان را چندپارهتر میکند. گام برداشتن در افق لغزان عکسهای یحیی دهقانپور، شوق دیدن را در من بیننده زنده میکند.
وجه دیگر کارهای یحیی دهقانپور موشکافی او در گوشهای از گوشههای فرهنگ جامعه است. او نیز از اهالی امروز است. در همین عکسها ما روشنفکران را میبینیم. در سفر چندسالهاش به آمریکا (اواسط دهه پنجاه) فرهنگ آمریکایی را بهطنز عکایب میکند، و این طنز نگاه ذاتی اوستت که در بیشتر عکسهایش پیدا و پنهان وجود دارد.»
در جریان انقلاب ۵۷ دوربین او اغلب حاشیههای نادیدهانگاشته را میبیند. در ادامهی این مسیر او لایههای پایینی جامعهی ایرانی را عکاسی میکند؛ جنبهای از فرهنگ اوقات تهرانیها را در مجموعهی کوهپایهها میبینیم؛ و سویهای از فرهنگ شهرنشینی را در مجموعهی پلها ، در کارهای موزاییکیاش هم اینجا و آنجا زندگی روزمره را با همان نگاه شوخوشنگ و طنزآمیز نقد میکند.» در سال ۱۳۴۵ وارد دانشگاه تهران شد تا در رشتهی ادبیات فارسی تحصیل کند. او موفق شد در سال ۱۳۴۹ فارغالتحصیل شده و مدرک کارشناسی ادبیات فارسی خود را از این دانشگاه دریافت کند.
در سال ۱۳۴۹ در سی سالگی ازدواج کرد و حاصل ازدواج او دو پسر به نامهای پوریا و سینا هستند که اکنون در امریکا زندگی و کار میکنند. در سال ۱۳۵۱ به قصد تحصیل در رشتهی زبانشناسی به انگلستان سفر میکند. در آن زمان اقامت در انگلیس منوط به داشتن ۲۵ ساعت کلاس در هفته بود، چون کلاس انگلیسی او ۱۵ ساعت بود به ناچار در تکنیکال کالج گریز (Grays) برای پُر کردن ساعات باقیمانده در رشتهی عکاسی ثبت نام کرد.
در شش ماه تحصلیش در گریز، استعدادی که از خود در عکاسی نشان داده بود و تشویقهای استاد عکاسیاش استوارت مان، سبب شد تا برای همیشه تحصیل در رشتهی زبانشناسی را کنار بگذارد و به ادامهی تحصیل در رشتهی عکاسی روی آورد. برای تحصیل در رشتهی عکاسی از دو دانشگاه «ال سی پی» (London College of Printing) جایی که دیوید هاکنی درس میداد و «پی سی ال» (Polytechnic of Central London) وستمینستر فعلی، جایی که دیوید فدی (David Faddy) و ویکتور برگین (Victor Burgin) تدریس میکردند، پذیرش گرفت. انتخاب او «پی سی ال» بود اما در نهایت علیرغم مخالفت اساتیدش در آنجا یک ترم بیشتر تحصیل نکرد و عازم امریکا شد.
در کنار روحیهی تجربهگرای دهقانپور یکی از دلایل ترک انگلستان در سال ۱۳۵۴ سفر متعدد دوستان و آشنایان به انگلیس بود. بنا به گفتهی خودش به سبب باز شدن دروازههای تمدن و رونق اقتصادی بیسابقه سفر ایرانیها به خارج از کشور باب شده بود و پذیرایی از دوستان و نشان دادن دیدنیهای شهر به آنها مجالی برای درس خواندن و تمرکز بر عکاسی باقی نمیگذاشت.
در سال ۱۳۵۵ وارد آمریکا شد و به مدت شش ماه در انستیتو بروکس (Brooks Institute of Photography) سانتاباربارای لسآنجلس در رشتهی عکاسی تحصیل کرد. دلزده از تمرکز صرف بر مباحث تکنیکی در انستیتو بروکس، بعد از شش ماه آنجا را ترک کرده و برای ادامه تحصیل و مشخص ساختن وضعیت پذیرشش راهی سانفرانسیسکو شد.
با تحصیل در انستیتو هنر سانفرانسیسکو (San Francisco Art Institute) به مدت دو سال، زیر نظر اساتیدی چون جری برشارد (Jerry Burchard)، لیندا کانر (Linda Connor)، جک فولتون (Jack Fulton) و هری باورز (Harry Bowers) مدرک لیسانس عکاسی خود را در خارج از کشور دریافت کرد. در این دو سال به سبب ورکشاپها و نمایشگاههای متعددی که در دانشگاه یا خارج از آن برگزار میشد با عکاسان مختلفی از دوئین مایکلز، انسل ادمز، استیون شور و لری کلارک گرفته تا مانوئل آلوارز براوو، رابرت هاینکن و آلن سکولا از نزدیک آشنا شده و به صورت پارهوقت در کلاس یا ورکشاپ برخی از آنها حاضر شد.
بعد از اتمام تحصیلات، چند ماهی قبل از به سرانجام رسیدن انقلاب، در شهریورماه ۱۳۵۷ به ایران بازگشت. در همان سال ۱۳۵۷ برای تدریس در مدرسهی عالی تلویزیون (دانشکده صداوسیمای فعلی)، مصاحبه داد. برای تأیید و پذیرش در مدرسهی عالی تلویزیون، بایستی عکسهایش را به احمد عالی نشان دهد. هرچند دهقانپور خود از سالها قبل با احمد عالی آشنا بوده و نمایشگاه عکسهای او را میرفته، اما این ملاقات در دفتر احمد عالی جهت تایید آثارش، سبب شکلگیری دوستی دو طرفه میگردد که این دوستی تا امروز همچنان بردوام است.
تدریس در مدرسهی عالی تلویزیون در سال ۱۳۵۷ سرآغاز دوران تدریس دهقانپور در رشتهی عکاسی است. دورانی که در دانشگاههای متعدد و تا اوایل دههی ۱۳۹۰ بیش از ۳۰ سال به طول میانجامد. (آغاز تدریس در دانشگاه الزهرا ۱۳۶۲، دانشگاه هنر تهران ۱۳۶۳، دانشگاه تهران ۱۳۶۳ و دانشگاه آزاد اسلامی ۱۳۶۶) از سال ۱۳۵۷ به بعد، علاوه بر تدریس، برگزاری چندین نمایشگاه انفرادی و شرکت در نمایشگاههای گروهی متعدد، حاصل فعالیتهای دهقانپور در عکاسی ایران است. این نمایشگاهها به ترتیب سال برگزاری عبارتند از:
۱- کیوریتوری نمایشگاهی از تصاویر عکاسی شده از آیتالله طالقانی از گذشته تا حال در باغ فردوس، به مناسبت فوت طالقانی، ۱۳۵۸
۲- نمایشگاه انفرادی «و بدین سان شهیاد فروریخت» در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه، عکسهایی از دوران انقلاب، ۱۳۵۸
۳- نمایشگاه گروهی عکسهای انقلاب از عکاسان مطرح ایرانی در موزهی هنرهای معاصر تهران، دههی ۱۳۶۰
۴- نمایشگاه گروهی پرتره از عکاسان مطرح ایرانی (بخش دوم) در موزهی هنرهای معاصر تهران، دههی ۱۳۶۰
۵- نمایشگاه گروهی عکس همراه با مهران مهاجر، مهرداد نجمآبادی و بهمن جلالی در گالری هفت ثمر، ۱۳۷۳
۶- نمایشگاه انفرادی «کوهپایههای شهر تهران»، شروع همکاری با شهرداری تهران، نگارخانه منطقه ۱، مهر ۱۳۷۴
۷- نمایشگاه انفرادی «پلهای شهر تهران»، نگارخانه منطقه ۱، آبان ۱۳۷۵
۸- نمایشگاه انفرادی «حمل و نقل درونشهری تهران»، نگارخانه منطقه ۱، آذر ۱۳۷۷ (پایان همکاری با شهرداری تهران؛ نمایشگاه انفرادی بعدی او با عنوان «از بهار تا بهار» به علت اختلاف سلیقه با شهرداری برگزار نمیشود.)
۹- انجام پروژهی «صد سال سینما» عکسهایی از پشت صحنهی فیلمها، به مناسبت صدمین سال ورود سینما به ایران (به سفارش خانه سینما)، شهریور ۱۳۷۹
۱۰- نمایشگاه انفرادی «از آسمان آبی تا آبی دریا»، گالری راه ابریشم، ۱۳۸۱
۱۱- نمایشگاه گروهی «نگاه ایرانی»، آثاری از عکاسان مطرح ایران، میناپولیس امریکا، ۱۳۸۴
۱۲- نمایشگاه گروهی عکس همراه با فرشید آذرنگ، شهریار توکلی، بهمن جلالی، محمد غفوری، فرهاد فخریان، مهران مهاجر، مهرداد نجمآبادی و غزاله هدایت در نگارخانهی ماه مهر، بهمن ۱۳۸۴
۱۳- نمایشگاه انفرادی «آن روز او را در باغچه کاشتند»، نمایش عمومی تصاویر خاکسپاری فروغ فرخزاد برای اولین بار، گالری راه ابریشم، بهمن ۱۳۸۷
۱۴- نمایشگاه گروهی «یخ» همراه با مهران مهاجر، مهرداد نجمآبادی، حامد یغماییان و علی و رامیار در گالری راه ابریشم، شهریور ۱۳۹۰
۱۵- نمایشگاه گروهی «تاریخ ناویراسته»، نمایش ۲۰۰ اثر از هنر معاصر ایران، موزهی هنرهای مدرن پاریس، اردیبهشت ۱۳۹
۱۶- رونمایی از کتاب «آن روز او را در باغچه کاشتند»، گالری طراحان آزادی، بهمن ۱۳۹۳
۱۷- نمایشگاه انفرادی «سیب سوم»، گالری آران، آذرماه ۱۳۹۶
۱۸- رونمایی از کتاب «سیب سوم» در پروژههای آران، تیر ۱۳۹۷
در کنار نمایشگاههای متعددی که در این سالها برگزار کرده است، عکسهای دهقانپور در پنج کتاب عکس به یادگار مانده است. این کتابها به ترتیب سال عبارتند از:
۱- پنج نگاه به خاک (۱۳۶۱)، مجموعهی ۶۳ عکس مستند از پنج عکاس ایرانی (یحیی دهقانپور، مهشید فرهمند، بهمن جلالی، کریم امامی، مهدی خوانساری)
۲- ایران، نگاهی دیگر (۱۳۷۰)، ۱۱ عکس جهت معرفی ایران، به شکل کاتالوگی تبلیغاتی در قطع بزرگ با طراحی قباد شیوا
۳- کوهپایهها (۱۳۷۲)، تصاویر کوهپایههای تهران به سفارش شهرداری تهران
۴- کیش (دههی ۱۳۸۰)، تصاویری از شهر کیش به سفارش سازمان عمران کیش
۵- آن روز او را در باغچه کاشتند (۱۳۹۳)، عکسهای مراسم خاکسپاری فروغ فرخزاد
۶- سیب سوم (۱۳۹۷)، عکسهای نمایشگاه «سیب سوم»
و همچنین کتاب عکسهای انقلاب او توسط انتشارات نظر در دست انتشار است.
از دیگر فعالیتهای دهقانپور در این سالها میتوان به داوری چندین نمایشگاه عکس اشاره کرد. داوری اولین سالانهی عکس ایران در سال ۱۳۶۶، هشتمین دوسالانهی عکس ایران در سال ۱۳۷۷، دومین و سومین جشنوارهی عکس کودک کانون پرورش فکری در سال ۱۳۸۲-۱۳۸۳ و اولین جشنوارهی عکس دانشجویی دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۰ از این جمله است.
عکاسی پشت صحنهی فیلم برای مثال فیلم سعید ابراهیمیفر با عنوان «نار و نی» در سال ۱۳۶۷، چاپ عکسهایش بر روی جلد کتاب برای مثال کتاب شعر احمدرضا احمدی با عنوان «قافیه در باد گم میشود» در سال ۱۳۶۹ از جمله همکاریهای او با دیگر هنرمندان و شاعران است.
یحیی دهقانپور هم اکنون بین ایران و آمریکا در سفر است. در ایران در یوسف آباد تهران ساکن است و در امریکا به سبب قرارگیری خانهاش در منطقهی چلسی نیویورک، بازدید از نمایشگاههای هنری از فعالیتهای روزانهاش در امریکا است.