بیوگرافی کوروش شیشهگران (۱۳۲۴ – )
کوروش شیشهگران (زاده ۱۳۲۴ در قزوین) نقاش، طراح و گرافیست اهل ایران است.
هنر امروز: کوروش شیشهگران نقاش، گرافیست و معمار داخلی، دانش آموخته هنرستان هنرهای زیبای تهران (۱۳۴۶) و دانشکده هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر ۱۳۵۲) در رشته معماری داخلی است. آثار این هنرمند در قالب نمایشگاه های گروهی و انفرادی بسیاری و نیز در بیینال های داخلی و خارجی از جمله بیینال جهانی چین به نمایش در آمده اند. شیشه گران دریافت تقدیرنامه از سازمان ملل متحد به خاطر طراحی پوستر “صلح در لبنان”، کسب مقام اول مسابقه هزاره جهانی نقاشی در ایران و تقدیر هیات داوران در اولین بی ینال بین المللی نقاشی جهان اسلام را در کارنامه فعالیت های هنری اش دارد.
جواد مجابی منتقد و کارشناس هنر، درباره آثار کوروش شیشه گران گفته است:
«پردههای نقاشی کوروش شیشه گران، در فاصله موسیقی و معماری ایستاده است؛ بیآنکه وامدار یا همذات این دو رسانه باشد. چرخشهای دوار انگیز خطهای رنگین- غالبا سیاه، قرمز، آبی- که با شتابی هیجانی، کلافی کور را بر متنی ملایم ترسیم میکند، همچون قطعهای از موسیقی الکترونیک، تعبیرهای گوناگون سیالی میپذیرند؛ چیزی را میگویند و نمیگویند، میسازند و نمیسازند در فاصله هیچ و همه بازیگرانه پیچ و تابی دارند.»
سالهاست شیشهگران نقاشیهایی رنگی با استفاده از خطوط پیچان خلق میکند؛ آثاری که با وجود تفاوتهای محسوس، در مجموع یک تکرار مفرط مشابه نوعی استاندارد را تداعی میکنند. اما او پیش از همه این تلاشها، در سالهای دهه ۱۳۵۰ دست به تجربههایی بسیار پیشرو و چالشی زد که اکنون میتواند در قامت یک هنر متفاوت و مفهومی با مضمونی انقلابی برای ارائه در اماکن عمومی ارزیابی شود. این تجربیات مهم و تلاشهای هنری متعاقب آن، عموما از منظر محتوای سیاسی و اجتماعیشان درک شده و دستکم به لحاظ نظری کمتر مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن بازخوانی نخستین دوره آثار تجربی هنرمند، که عمدتا کارهایی مفهومی در واکنش به تحولات در شرف تکوین جامعه بودند، مسیر فکری و هنری منتهی به نقاشیهای خطی او را مورد تحلیل قرار دهد. سویه تطبیقی این بررسی، پدیده تاریخی نقاشیهای خطی است که با هردو دوره کارهای مفهومی اولیه و بعد نقاشیهای خطی شیشهگران تقان دارد.
کوروش شیشهان، سالها پیش از تمرکز روی نقاشیهای خطی و انتزاعیاش، در آبان ۱۳۵۵ یک پوستر غیرمتعارف با عنوان به خاطر صلح در لبنان ساخت و آنرا پس از تکثیر با چاپ سیلکاسکرین، به عنوان یک اثر هنری بر دیوارهای شهر نصب کرد. این نخستین حرکت هنری وی در مسیر خرج از تلقی رایج نسبت به شیء هنری و مسائل ذاتی و ماهیتی آن بود که سپس با کارهای بعدی و از آن مهمتر با مصاحبههای پیدرپی برای توجیه نظری این نوع نگاه به هنر تداوم یافت.
طرح این اثر به شکلی ساده و مؤثر، با به کارگیری عناصرنشانهای خیلی صریح همانند تفنگ و گل، پیامهای معمول یک پوستر سیاسی را تداعی میکرد. اما آنچه که فراتر از محتوای سیاسی و کیفیت گرافیکی اثر، غریب و نامأنوس بهنظر میرسید، شکل ارائه آن بود. پوستر با معرفی طراح (شیشهگران) و تهییه کننده (بهمن جهانگیری) و مضمون سیاسی غیرمتعارف در شرایط تاریخی خود، بیشتر به یک پروژه کنشگری اجتماعی شبیه بود و لذا عملا بیش از القای پیام، ابهام میآفرید. از این مهمترآن که طرح پوستر در قطعی کوچکتر به شکل یک کارت پستال با عنوان هنر پستی نیز تولید و برای اشخاص معینی ارسال شد. این کار یک شیوه کاملا جدید از ارائه اثر هنری با استفاده از وسایل ارتباط جمعی بود که میتوانست بیش از محتوای آن جلب نظر کند.
قندریز، کاخ جوانان مرکزی و فرحآباد بهطور همزمان به نمایش گذاشته بود. او در همین نمایشگاه تابلوی درویش بهشتی اثر رضا عباسی را نیز به سیاق خود بازآفرینی کرد و در کنار کارهای فوق به نمایش گذاشت تا با همنشینی عناصر سنتی و مدرن بر عزم خود مبنی بر عبور از محدودیتهای مدرنیستی پافشاری بیشتری ورزد.
از سال ۱۳۶۲ شیشهگران به شکل پایداری بر نقاشیهای خطی خود با تکنیک رنگروغن روی بوم متمرکز و کار روی پوسترهای سیاسی مفهومی را برای همیشه رها میکند. این تحول اساسی ناشی ار یک عقبنشینی ساختاری انتزاعی، همان مضامین کلاسیک طبیعت بیجان (گلدان، جام، سماور و غیره) و پرتره انسان را به تصویر میکند. عصر کارهای تجربی و مفهومی وی در این زمان به فرجام رسیده و او در خلال بیش از سه دهه بعد تنها در مقام تکرار یک ایده ظاهر شده و بر تکامل آن متمرکز میشود.
نکته مهم در این دوره جدید، تأثیرپدیری همزمان او از نگارگری ایرانی و هنر مدرن غربی است. در سنت نقاشی ایرانی، خط یک عنصر بنیادی است که گویی در آثار برخی از نقاشان بزرگ مدرنیست دوباره اختراع شده است. در هر دو گستره نقاشانه میتوان لحظاتی را یافت که در آن خط هویتی مستقل، و نه صرفا برای تعریف یک سطح را تجربه کرده است. از این رو برای تبیین یک جایگاه تاریخی، باید ساختار خطی نقاشیهای او را در پسزمینه دو سنت نقاشانه ایرانی و غربی مورد تحلیل قرار داد که هر دو در موارد بسیار مهمی بر عنصر خط اتکای ذاتی داشتهاند.
کتاب مجموعه آثار کوروش شیشهگران به انتخاب و گردآوری حمید کشمیرشکن در ۳۰۶ صفحه و به زبان انگلیسی منتشر شده است. در بخش نخست کتاب، پس از مقدمة جامع گردآورنده، مقالاتی از حمید دَباشی، دیوید گَلووِی، حمید کشمیرشکن، علیرضا سمیع آذر و عباس دانشوری در تحلیل نگرش و مسیر هنری این هنرمند مطرح ایرانی می خوانیم. این کتاب که با دقت آکادمیک درخور توجهی تدوین شده، در بخش دوم، آثار مختلف پنج دوره کاری کوروش شیشه گران را به صورت جامع و متناسب با سالهای خلق آنها به تصویر میکشد: “آثار تکثیری”، “اجراهایی از آثار نقاشان بزرگ”، “هنر پستی”، “هنر+هنر و هنر غلط”، “پوستر های سیاسی اجتماعی”، “طراحی های جنگ”، “خط خطی ها” (در دو بخش اسکیسها و نقاشی ها).
پس از مقالات و ارائه آثار هنرمند، یک گاهشمار (Chronology) جامع در مرور کارنامه هنرمند دیده میشود و کتاب با اطلاعات کاملی از فهرست تصاویر، کتابشناسی و منابع، معرفی نگارندگان و نمایه به اتمام میرسد. مقاله نخست کتاب به قلم حمید دَباشی است؛ منتقد سیاسی، جامعهشناس و استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا در نیویورک. عنوان مقاله، “جماعت، حقیقت و هنرمند” است. به اعتقاد دَباشی، در دوران معاصر، یک اثر هنری از کشوری چون ایران، میان دو بینش پوچی و بیمحتواییِ بیچون و چرای امر سیاسی و ابعاد در حال تغییر امر زیباشناختی استقرار مییابد؛ جایی که چیرگی امر سیاسی از ظرافت اثر هنری میکاهد و از این رو به اعتقاد این نویسنده، هنرمند و منتقد چارهای جز این ندارند که به عمد خود را از آن چیرگی، بیگانه سازند و بدین طریق از آن بگریزند. بنا بر استدلال دباشی، هنرمند میتواند به امر سیاسی بیتوجه باشد، از آن دوری کند یا نادیدهاش بگیرد و دست خود را سوی گوهری دراز کند که ورای امر سیاسی قرار دارد. ولی این دستبازی هنرمند با این خطر همراه است که ممکن است اثرش نه تنها غیرسیاسی، بلکه به شئی نامربوط تبدیل شود. دباشی با اشاره به روزهای اوج انقلاب در ایران، روزهایی که به باور او، امر سیاسی بر همه چیز غالب بود، معتقد است شیشهگران در چنین فضایی خوش درخشید: «شیشهگران به عنوان هنرمند، تحت لوای امر سیاسی متولد شد و با گردن نهادن به این چیرگی به آگاهی هنری رسید.»
اما مقاله دوم کتاب “هنر بدون مرز: تلمذِ کوروش شیشهگران” به قلم دیوید گَلووِی نویسنده، منتقد و نمایشگاه گردان مطرح آمریکایی به نگارش در آمده است. او از نخستین کیوریتورهای موزه هنرهای معاصر تهران در میانه دهه ۱۳۵۰ بوده است.
گَلووِی معتقد است که “شیوه نقاشی شیشهگران، همین خطخطیها، ریشه در جستوجوی طولانی او در فرهنگ تصویری ایرانی دارد؛ زمینهای که در آن خوشنویسی فارسی نقش مهمی ایفا میکند.”
به باور گلووی شناخت قدر و ارزش آثار پخته و ویژهی شیشه گران، اگر که با بررسی سوابق هنرمند همراه شود بسیار عمیقتر خواهد شد: یعنی با بررسی دورانِ هنرجویی مجدّانه ای که در برابر صحنۀ پرجنبوجوش هنر تهران داشت، همان صحنه ای که شیشه گران در دهۀ ١٣۵٠ با چنان تبوتابی واردش شد. این نویسنده و کارشناس معتقد است سه پروژه “هنر تکثیری”، “هنر پستی” و “هنر برای تولید”، ثابت میکنند که شیشه گران مقدم بر جنبش گرافیتی محسوب میشد؛ جنبشی که از نیویورک و لندن و پاریس به راه افتاد و به سرعت تمام دنیا را در بر گرفت.
گَلووِی آمریکایی که امروز در آلمان و فرانسه زندگی میکند، فعالیت حرفه ای شیشه گران را به مثابهی زلزله نگارِ هنر ایران طی چند دهۀ پایانی قرن بیستم میانگارد و معتقد است: “آثاری که امروز پیش روی ماست بینش پختۀ هنرمندی را عرضه می کند که همواره ستایشگر نظم، مهارت فردی و تعهد اجتماعی بوده است … شیشهگران به چالاکی از این رسانه به آن رسانه، از گرافیک به نقاشی، عکاسی، طراحی و حتی طراحی صنعتی و ساخت اشیاء کاربردی حرکت میکرد و در این میان، مُهر خاص خودش را بر هر کدام میزد. او در جوانی بیقرار و کنجکاو و نوآور بود و میل داشت خلاقانه انواع رسانه ها و کارماده ها را تجربه کند؛ با این حال، هرگز تسلیم مد روز نشد و مقابل جنبشهای هنری سر خم نکرد.”
حمید کشمیر شکن، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در مقاله ای با عنوان “خطِ سیر گامهای هنری کوروش شیشهگران: از آرمانشهرجویی تا زیباییباوری”، مراحل کاری کوروش شیشه گران را به عنوان بازتابی از الگوهای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی بررسی می کند و می نویسد: “در رویکردی بافتاری (contextual)، در این فصل کوشیدهام نشان دهم که چگونه روندهای گوناگونِ کار شیشهگران (از شوریدگی و آوارنگاردیسم ذاتی و غدغه های انقلابی اش تا پایبدی به اصول زیبایی شناسی) را میتوان مؤید یک تغییر مسیر خودخواسته در روند کاری او دانست؛ تغییر مسیری به شکل کنارهگیری از رویارویی با مسایل اجتماعی و دوری از انگارهی هنر به مثابه ابزاری برای از خودگذشتگی و در مقابل، نزدیکی به نوعی شبه فرمالیسم.”
نویسندهی کتاب “هنر معاصر ایران؛ ریشهها و دیدگاههای نوین” معتقد است به رغم تمام تحولاتی که در دهۀ ١٣۴٠، و بخصوص در دهۀ ١٣۵٠ در رشد هنری ایران رخ داد، جنبههایی از جریانات نوین مورد انتقاداتی قرار گرفت. برای نمونه، حملاتی که به ذات نخبهگرای این جریانات و همچنین غلبۀ ترجیحات نهادها و بازار در صحنۀ هنر صورت گرفت. “به باور او، طی دهۀ ١٣۵٠ تعدادی از هنرمندان و دانشآموختهگان جوان، از جمله شیشهگران، به شدت در مقابل ابعادِ نخبهگرای عالمِ روزِ هنر که در نمایشگاههای رسمی عرضه میشدند واکنش نشان دادند و از طریق آثارشان، مخالفت خود را با وضعیت موجود ابراز داشتند.
کشمیرشکن مینویسد:
“گرچه شیشهگران عمیقاً به شالودههای فرمال هنر مدرن باور داشت، اما به نظر میرسد همزمان به خاستگاه و نقش اجتماعی هنر نیز اهمیت میداد. میتوان اینطور استدلال کرد که شیشه گران آگاهانه یا به طرزی غریزی، ایدهای را برگزیده بود که مورد تأیید هنرمندان مفهومگرای رادیکالی همچون یوزف بویِس بود و مطابق نظر آنها، تنها هنر بود که میتوانست بر نظام اجتماعی تأثیر گذارد.” نویسنده در ادمه تأکید میکند که “مراحل ابتدایی کار شیشهگران بر این انگاره استوار بود که درون مایه و تأثیر و حاصل هنر باید از منظر اجتماعی دارای اهمیت و ارزش باشد، حال آنکه در مراحل بعدتر، او طی یک بازنگری در این رادیکالیسم، هنرش را به طریقی شکل میدهد که در راستای مقتضیات و الزامات نهادها و سازمانهای هنری باشد.”
علیرضا سمیع آذر، نویسنده، مدرس هنر و مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر تهران (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۴)، تحلیلی انتقادی و تطبیقی بر جنبههای مفهومی و مدرن هنر شیشهگران به نگارش درآورده است. این نوشته در ابتدا به دنبال شناسایی انگارههای بنیادین در پس کارهای مفهومی و اولیه شیشهگران است؛ آثاری که در عین حال واکنشی به تحولات اجتماعی-سیاسی کشور در آن زمان بودند. از این منظر، نویسنده بر آن است که حضور چالشهای رادیکالی را که در این آثار مجسم شدهاند آشکار کند. در ادامه فصل، طی یک بررسی تطبیقی به چند نمونه از هنرمندان اروپایی-امریکایی، همچون اون کاوارا، جان کیج، رابرت راشنبرگ و باربارا کروگر، اشاره شده است و هنر شیشهگران در بستر گستردهتری مورد بررسی قرار میگیرد.
سمیع آذر سپس به مجموعه بیشتر شناخته شده نقاشیهای خطی شیشهگران که در اوایل دهه ۱۳۶۰ شکل گرفت میپردازد و این نقاشیها را نقطه گسستی از پوسترهای مفهومی و سیاسی پیشین او میداند. او با تحلیل زیبایی شناختی این آثار، از یک سو به منشأ اثر این نقاشیها در میان آثار مدرن و از سوی دیگر به منبع الهام آنها در میان سنتهای نگارگری ایرانی میپردازد. به باور این نویسنده:
“کنش خطخطی کردن، همچون رفتاری غریزی برای تخلیه احساسات جوشان، به نخستین تجربههای نقاشانه انسانها و شاید کودکانهترین تصور از نقاشی باز میگردد. این رفتار فرآیندی است درونی که به صورت نقاشی خطوط مواج و بیپایان بر پهنه کاغذ بازتاب مییابد. کوروش شیشهگران، در شناختهشدهترین دوره هنریاش، این تجربه دیرین بشری را موضوع آثارش قرار میدهد.” دهه ۱۹۶۰ به گفتهی سمیع آذر، شاهد موج فزایندهای از نقاشیهای نواری در پایگاه اصلی هنر مدرن، نیویورک بود که شکل مشابهی از کاربست خط در نقاشی را رقم میزد. این آثار صرفاً به جریان بصری اثر و انرژی ناشی از حرکت سیال خطوط توجه داشتند. با این حال همان طور که نویسنده مقاله توضیح داده است، آثار خطی شیشهگران تفاوتهای مشهودی با نقاشی نواری امریکایی دارد که شاید برآمده از تعلقات شخصی او باشد. مهمترین تمایز آن است که کارهای وی بهطرز عجیبی یک نقاشی ذاتاً انتزاعی را به یک فیگور منتهی میسازند.
“از نوعدوستی تا نیهیلیسم: هنرکوروش شیشهگران” عنوان مقاله دیگر کتاب به قلم عباس دانشوری، پژوهشگر و استاد دپارتمان تاریخ هنر در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا است. در این نوشته آمده است که کوروش شیشهگران طی دهه ١٣۵٠ شمسی انواعی از آثار هنری به شکل کارتپستال و پوستر با عناوین “هنر پستی”، “هنر شعاری”، “هنر+هنر”، “برای امروز”، “هنر غلط”، و یا ” آزادی قلم” تولید کرد. دانشوری درباره این دسته آثار مینویسد:
“ویژگی مفهومی و رویهی زیباییشناختی شیشهگران و هدف او از قرار دادن هنر در دسترس عموم، ریشه در انگیزشهای دموکراتیک و دیگرخواهانه (altruistic) داشت. مؤید این دیدگاه، درونمایههای پوسترها وکارتپستالهای شیشهگران است که آنچه نمایش میدادند، ترکیب و تلفیقی بود از مسایل و موضوعات سیاسی و زیباییشناختیای که در دههی ١٣۵٠ در ایران، و تا حد کمتری در کل جهان، رواج داشت. در واقع، درونمایههای طرحشده در آثار شیشهگران به ندرت هستیشناختی (ontological) بودند، و در عوض، تماماً بر مسایل سیاسی و فرهنگی تمرکز داشتند. یهعلاوه رسانههای انتخابی هنرمند برای انتقال این درونمایهها، او را در نشر و اشاعه باورهایش توانمند کرده بودند، چرا که امکان دسترسی آسان به کارهایش را فراهم میکردند.”
دانشوری بیان میکند که خوانش پوسترها و کارت پستال های شیشه گران تماماً متکی بر واسطه ها و میانجی هایی است که معانی توسط آنها شکل میپذیرند و فرآوری میشوند. او در عین حال بیان میکند که این دسته آثار در متن سیاست و هنر ایران، نشان دهنده کوششهای هنرمند در بیان جسور و بیپرده و در نشر هرچه گستردهتر پیام هنری است. نویسنده بر این باور است که شیشهگران امتیاز ویژه ای برای صورت های سنتی دیدن هنر و نشر و عرضه آن قایل نمی شود، چراکه به دنبال باز تعریف زیباییشناسی خود در پرتو دیگرخواهی (altruism) سیاسی و فرهنگی است. این انگارهها، در آن زمان و حتی در حال حاضر، منشأ تولید گفتمان در متن هنر مدرن ایران به حساب میآیند. دانشوری در مورد نقاشیهای شیشهگران میگوید: “بدون تردید آثار انتزاعی شیشه گران همزمان آزادی و محدودیت را بیان میکنند، هم زیبایی را و هم دلهره را” و بحث خود را این طور به نتیجه میرساند که “هنر کوروش شیشهگران تجسّم دو قطب دیگرخواهی فرهنگی و نیهیلیسم هستی شناختی است. آثار او محدودهای را در مینوردند که از یک سو به مفاهیم سیاسی و زبانشناسانه منتهی میشود و از سوی دیگر به بازیابی خویشتن از طریق انتزاع.”
کتاب کوروش شیشه گران منبع ارزشمندی است برای تحلیل و بررسی بخشهایی از لایه های زیرین هنر ایران خصوصاً در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی و جنگ. هر چند این مجموعه با تمرکز بر وجوه نقاشانه و هنرمندانه آثار شیشهگران تدوین شده، با این حال میتواند پاسخگوی سؤالهای بسیاری در این باره باشد. کتاب با بهره گیری از مقالات تحلیلی و انتقادی و با به تصویر کشیدن مسیر کاری هنرمند، دورههای متفاوت کارهای شیشهگران را دستهبندی کرده و زندگی و آثار هنرمند را گرد هم میآورد.
آرش تنهایی در اینباره مینویسد:
پوستر سیاسی آینهای است که از شیوه بیان سیاسی هر ملت آرزوها، امیدها، ملاطفت و خشمهایش میگوید. با نگاهی اجمالی به پوسترهای روسی، کوبایی، مکزیکی و چینی به اهمیت و ریشهدار بودن اتفاقهای سیاسی و فرهنگی پی میبریم و از انعکاس آن در تعدادی از کتابها و مقالاتی که درباره گرافیک و پوسترهای انقلابی نگاشتهشده، این رخداد را باور میکنیم. چیزی که کمبود آن در هنرهای تجسمی، خصوصاً گرافیک ایران، بسیار احساس میشود. این نوشتار میکوشد با بررسی آثار گرافیک و پوسترهای سیاسی برادران شیشهگران، به یکی از مهمترین جریانهای گرافیک سیاسی ایران بپردازد. روشنگریها و تحولات فکری اواخر دوران قاجار و گسترش ارتباط با جهان خارج و شروع انتشار روزنامههای متجدد، عرصه را برای بروز گرافیک اجتماعی- سیاسی، نخست به شکل کاریکاتور، فراهم کرد؛ و تا سالها گرافیک سیاسی به شکل پوستر به وجود نمیآید. شاید یکی از علل را بتوان در نبود تحمل نقد در حاکمیت برشمرد، هرچند بررسی علل و آسیبشناسی عدم رشد این مقوله در این اندک نمیگنجد. تنها در سالهای انقلاب است که این جریان به صورت خودجوش شکل میگیرد. آثار برادران شیشهگران در این دوره عرضه میشوند، اما زمینههای اجتماعی آن را می توان در فضای باز سیاسی سالهای پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ جستجو کرد. در طی دهههای ۴۰ و ۵۰ است که نویسندگانی چون جلال آل احمد، رضا براهنی و غلامحسین ساعدی آثاری منتشر میکنند که کنایههایی در انتقاد به وضع کشور در آن مستتر است. شاعرانی چون شاملو، کسرایی، گلسرخی و اخوان ثالث نیز چنین اشعاری دارند. موج نوی سینمای ایران نیز فیلمهایی چون قیصر، گاو، تنگسیر، آرامش در حضور دیگران، سفر سنگ، طبیعت بیجان، گوزنها، … را عرضه کرده است. در تئاتر، نمایشنامهنویسانی چون ساعدی، یلفانی، سلطانپور و حکیمرابط حرفهای خود را میزنند و در موسیقی نیز خوانندگانی چون فریدون فروغی، فرهاد مهراد، داریوش اقبالی و مازیار؛ و ترانهسرایانی چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و شهیار قنبری، هر یک به نوعی صدای اعتراض مردمشان هستند. سرانجام در چنین فضای ناآرامی است که پوسترهای این سه برادر (شیشهگران) متولد میشوند.
آرش تنهایی در اینباره مینویسد:
پوستر سیاسی آینهای است که از شیوه بیان سیاسی هر ملت آرزوها، امیدها، ملاطفت و خشمهایش میگوید. با نگاهی اجمالی به پوسترهای روسی، کوبایی، مکزیکی و چینی به اهمیت و ریشهدار بودن اتفاقهای سیاسی و فرهنگی پی میبریم و از انعکاس آن در تعدادی از کتابها و مقالاتی که درباره گرافیک و پوسترهای انقلابی نگاشتهشده، این رخداد را باور میکنیم. چیزی که کمبود آن در هنرهای تجسمی، خصوصاً گرافیک ایران، بسیار احساس میشود. این نوشتار میکوشد با بررسی آثار گرافیک و پوسترهای سیاسی برادران شیشهگران، به یکی از مهمترین جریانهای گرافیک سیاسی ایران بپردازد. روشنگریها و تحولات فکری اواخر دوران قاجار و گسترش ارتباط با جهان خارج و شروع انتشار روزنامههای متجدد، عرصه را برای بروز گرافیک اجتماعی- سیاسی، نخست به شکل کاریکاتور، فراهم کرد؛ و تا سالها گرافیک سیاسی به شکل پوستر به وجود نمیآید. شاید یکی از علل را بتوان در نبود تحمل نقد در حاکمیت برشمرد، هرچند بررسی علل و آسیبشناسی عدم رشد این مقوله در این اندک نمیگنجد. تنها در سالهای انقلاب است که این جریان به صورت خودجوش شکل میگیرد. آثار برادران شیشهگران در این دوره عرضه میشوند، اما زمینههای اجتماعی آن را می توان در فضای باز سیاسی سالهای پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ جستجو کرد. در طی دهههای ۴۰ و ۵۰ است که نویسندگانی چون جلال آل احمد، رضا براهنی و غلامحسین ساعدی آثاری منتشر میکنند که کنایههایی در انتقاد به وضع کشور در آن مستتر است. شاعرانی چون شاملو، کسرایی، گلسرخی و اخوان ثالث نیز چنین اشعاری دارند. موج نوی سینمای ایران نیز فیلمهایی چون قیصر، گاو، تنگسیر، آرامش در حضور دیگران، سفر سنگ، طبیعت بیجان، گوزنها، … را عرضه کرده است. در تئاتر، نمایشنامهنویسانی چون ساعدی، یلفانی، سلطانپور و حکیمرابط حرفهای خود را میزنند و در موسیقی نیز خوانندگانی چون فریدون فروغی، فرهاد مهراد، داریوش اقبالی و مازیار؛ و ترانهسرایانی چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و شهیار قنبری، هر یک به نوعی صدای اعتراض مردمشان هستند. سرانجام در چنین فضای ناآرامی است که پوسترهای این سه برادر (شیشهگران) متولد میشوند.
در جوشوخروشهای پیش از انقلاب طراحان گرافیک نیز از این گود خارج نیستند. گروهی از دانشجویان هنرهای زیبا همچون امیر اثباتی، اکبر اهریپور، محمد فرزین، عبدالرضا نیکو، … و قدیمیترهای دانشکده آراپیک باغداساریان و نیکزاد نجومی پوسترهایی برای انقلاب، خلق میکنند. این گروه در فضایی آرمانی نام هیچ طراحی را بر پوسترها درج نمیکنند؛ فقط در پایین پوسترها آرمی کوچک از ترکیب یک مشت و یک ستاره به چشم میخورد. اما با کمی کنجکاوی میتوان قلم نیکزاد نجومی را در پوسترهای «زبالهدانی تاریخ»، و «زندهباد آزادی» و طنز و توانایی کارتونیستی چون آراپیک را در پوسترهایش تشخیص داد. گروه دیگری نیز از دانشجویان هنرهای زیبا، پس از پیروزی انقلاب، نمایشگاهی از آثار خود را در حسینیه ارشاد برگزار میکنند که بعدها بخش تجسمی حوزه هنری را شکل میدهند. با این وصف، هیچ یک از گروهها و جریانهای هنری و طراحان مستقل استمرار برادران شیشهگران را در خلق پوسترهای سیاسی ندارند. چهل پوستر ماحصل تلاش چندساله (۱۳۵۵ تا ۱۳۶۲) کوروش، بهزاد و اسماعیل و افزودن آن به فرهنگ تصویری و گرافیک ایران است. چهار برادر و دو خواهر، مادری خانهدار و پدری صنعتگر خانواده شیشهگران را تشکیل میدهند. پدر صنعتگر بود. قطعات و ابزار تعمیر میکرد. دستی در تعمیر گرامافون داشت و شوقش را با کشیدن گنجشک در دفتر فرزندانش و تلاش برای کسب معاش ارضا میکرد. کودکیِ فرزندان این خانواده در محلههایی چون هاشمی، خوش، سلسبیل و نواب گذشت، محلههایی که در آن سالها آبش از جوی آب و آبانبار تأمین میشد و طعم فقر داشت. از فرزندان اکبر شیشهگران، کوروش (۱۳۲۳)، بهزاد (۱۳۳۱) و اسماعیل (۱۳۳۴) به دنبال هنر میروند. ابتدا کوروش وارد هنرستان هنرهای زیبا میشود. بعد بهزاد و اسماعیل نیز وارد هنرستان هنرهای زیبا و از آن فارغالتحصیل میشوند. و باز هر سه به دانشکده هنرهای تزئینی راه مییابند. کوروش در رشته معماری داخلی و بهزاد و اسماعیل در رشته گرافیک تحصیل میکنند. در ۱۳۵۴، کوروش با چاپ پوستری با عنوان «هنر + هنر»، خیابان شاهرضا را به عنوان یک اثر هنری معرفی و مردم را به دیدن این خیابان دعوت میکند. او در نظر دارد گرافیک را از قید سفارشدهنده رها کند و خود سفارشدهنده پوسترهایش باشد. این شاید از نخستین پوسترهای خودانگیخته است که در ایران بدون سفارشدهنده، تولید و پیام خود را به مخاطب انتقال میدهد. پس از آن در واشآرت در واشنگتن پوستری با عنوان «هنر دروغ»، نمایشگاه را به عنوان یک اثر هنری متعلق به خود اعلام میکند. پس از آن پوستر «برای صلح در لبنان» را طراحی و با حمایت بهمن جهانگیری منتشر و با پست به گیرندگان نامعلوم در نقاط مختلف ارسال میکند و پس از آن، پوستر «آزادی قلم» را با همکاری بهزاد و اسماعیل منتشر میکنند و مورد استقبال مردم و بازخواست «ساواک» قرار میگیرند. بهزاد و اسماعیل شیشهگران در این مقطع به جریان خلق پوسترهای انقلابی میپیوندند.