بیوگرافی ناصر اویسی (۱۳۱۳ – )
ناصر اویسی (زاده ۱۳۱۳ تهران) هنرمند، نقاش ایرانی و از فعالان جنبش سقاخانه است. مشخصه آثار او زنان زیباروی برگرفته از خورشید خانوم ایرانی و اسبهای نیرومند و در حال حرکت و رنگهای درخشان است.
هنر امروز: جولیو کارلو ارگان هنرشناس معروف ایتالیایی درباره نقاشیهای ناصر اویسی گفتهاست: «سبک نقاشی اویسی شعرگونه است و آن را در حد فاصل نقاشی و خط معلق نگه میدارد.»
ناصر اویسی (زادهٔ ۱۳۱۳ تهران)، نقاش ایرانی و از فعالان مکتب سقاخانه است. تحصیلات او در حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران، دیپلم در زمینه های هنرهای زیبا و نقاشی، چاپ سنگی، سفال سازی و طلا سازی از رم بوده است. مواد پرکاربرد او در نقاشی هایش روغن، آب رنگ، گواش، کلاژ، زرورق روی بوم، کاغذ و تخته، سفال سنگهای قدیمی بر روی بوم.
شهروز نظری در یادداشتی بر کتاب صوفی در سال ۱۳۸۵ درباره دستاورد نقاشانه اویسی مینویسد:
خلق نوعی از خط نگاری (اواخر دهه ۶۰ میلادی) یا استفاده از ترکیب مواد با پارچه، توری و ورقههای مطلا روی بوم و ایجاد ترفندهایی در جهت پنهان کردن نواقص ترکیب بندی، پیشنهادهایی است که او به نقاشی ایرانی توصیه کرد.
نقاشی های اویسی تمام موتیفهای تصویری، نشان از یک هنر شرقی دارد. حضور خرامان اسبها در تصویر، با قوسهایی اغراقشده در بدن و تزیین آنها با خوشنویسی فارسی، فضای تغزلی شعر فارسی را به خاطر میآورد ویسی خود به صراحت تأکید میکند که «همیشه سعی داشتهام به عنوان یک نقاش معاصر کارهایم شناسنامه ایرانی داشته باشد». به همین دلیل عناصر کهن ایرانی، به ویژه موتیفهای نقاشی دوره قاجار و صفویه، خوشنویسی و همینطور نقوش هنر تزیینی ایران، مثل اسبها، زنها، دیوهای اسطورهای و خورشید خانم ایرانی در بسیاری از کارهای وی حضور دارند.
با اینکه اویسی بهطور مشخص از آغازگران مکتب سقاخانه به شمار نمیآید، اما با توجه به اسلوبی که برگزیده میتوان ادامه جریان سقاخانه که از دهه ۱۳۴۰ آغاز شده را در آثار وی دنبال کرد. تلفیق سنت و مدرنیته مهمترین شاخصه آثار ناصر اویسی است که جلوه خاصی از فرهنگ ایرانی را به نمایش میگذارد. زنان زیباروی برگرفته از شخصیت فولکلوریک خورشید خانم ایرانی و اسبهای نیرومند در حال حرکت و همچنین رنگهای درخشان عناصر اصلی آثار او را در بر میگیرند.موضوع داشتن نقاشی برای اویسی هدف نهایی نیست. بلکه او به گام نهادن در ورای موضوع به جستوجوی نوعی تداوم و ریتم میپردازد که ایجاد آنها تنها از طریق اشکال و قالب میسر است. برخورد آزادانه او با عناصر محدودی چون زن، اسب، انار و پرنده سیرت متمایزی به آثارش بخشیده است.
استفاده از نوعی خطنگاری که خود خالق آن است و نقشمایههای ایرانی و شرقی در لباس زنها از دیگر مشخصههای آثار او محسوب میشوند. در اثر حاضر، گرچه نوعی ایستایی در ترکیببندی دیده میشود، لیکن چرخش رنگها و بهخصوص رنگ زرد در فرمهای دوار، آن را از حالت سکون خارج کرده و پویایی و گرمای خاصی به اثر بخشیده است. همچنین ترکیب مواد و ایجاد ترفندهای خاص از جمله ابتکاراتی است که اویسی در نقاشی ایرانی به خرج داده است. سقاخانه محیط عجیبی بود؛ یک فضای کوچک معنوی. قفلهای رنگیرنگی روی پنجرهی فلزی آن، نشان آرزوهای رهگذرانی بود که آنها را به یادگار گذاشته بودند.
طرحهای برهنه بیپیرایه او، که گاه به سادگی اشکال هندسی شمهای از نقاشیهای کودکان را دارد. سوژهها در کارهای اویسی پیکرهایی لمیده و آسودهاند که دست و پای خود را بیقیدانه دراز کردهاند. در کار اویسی خطوط به حداقل لازم میرسد، و رنگها وسیلهای برای تزئینند، برای او زیبایی و لذت و آرامش مهمترین هدف است.
رنگها شگفتانگیزند در اغلب آثارش رنگهایی طلایی و قرمز شفاف پدیدار است و خودنمایی میکند: زن حرمسرا به رنگ آبی، زن در قصر آبی، نوازنده عود به رنگ بنفش، تابلوی هماهنگی به رنگ زرد، تابلوی نوشتهها به رنگ آبی، در حاشیۀ تابلوهای زن علائم مشخصه کارهای اویسی پرنده، گل، آلات موسیقی، ماهی و به خصوص اسب دیده میشود. اسبها غالباً همدست زن محسوب میشوند. زن سوگلی با اسب سفید، نوازنده نی و اسبی به رنگ فیروزه، آناهیتا و چهار اسب، زن در حال هدیه دادن گل به یک اسب، شیرین و اسبش به رنگ آبی … خود اسب نیز به تنهایی سوژه اصلی بسیاری از تابلوهای اویسی است و هنرمند به آن اهمیت خاصی میدهد. سری اسبها، فرسکهای اسب، بزرگان اسبسوار با زینوبرگ فاخر، اسبهایی با یالهای بسیارزیبا. اسب برای اویسی نماد زیبایی و استقامت و تحرک و وفاداری است، او میگوید ازین جهت اسبها را همدم زنان زیبارو کرده که چشم ندارم مرد را در کنار زن ببینم. یکی از اسبهای او از طرف یونسکو در پنج میلیون نسخه چاپ شد. اویسی درباره اسبهایش میگوید: بیست هزار سال است که اسبها با انسانها بودهاند و در تاریخ ما به اندازه قهرمانها اهمیت داشتهاند در صد سال اخیر ما از این یار قدیمی دور شدهایم و دیگر آنها را فقط در باغوحش و فیلمها میبینیم و این جدایی برای من اسفباراست.
آثار او ارتباط نزدیکی با مینیاتور و مجالس کتابهای قدیم ایران دارد. تازگی و لطافت موجود در طرحهای او چشمها را مینوازد. از دید نجف دریابندری پردههای نقاشی او دریچههایی به دنیای قصههای ایرانی دارند که از پشت شیشههای رنگین دنیا را مینگرد. حتی در بسیاری از آنها یک رنگ چنان بر پرده غلبه دارد که این تصور را عینیت میبخشد، جزییات در آثار اویسی محو میشود، تصاویر در ابهام خوشایندی فرو میروند و آهسته به عدم میپیوندد گویی که این شیشه نمیگذارد به این دنیا زیاد نزدیک شویم.
اویسی در یکی از مصاحبههایش در باره نقاشی ایران و هنر خود میگوید:
در مینیاتور ایران، سطح مطرح است. بیشتر به خاطر مسائل ذهنی و تابش آفتاب که در آن دورنما آشکار نیست. هنر ایران، به آبستره کردن طبیعت پرداخته است. مینیاتور، طرح و رنگ کاشی و قالی گواه این رفتار است. در مینیاتور ایران چیزهایی میبینید که در طبیعت نیست، مثل آسمان طلایی. این آسمان طلایی خلق مجدد است. بی نیازی است از مدل؛ چیزی بر آن افزودن است. اروپا سالها کوشید خود را از این قید ملازمت طبیعت آزاد کند. به من میگویند اسب سبز -که کشیدهای- در طبیعت نیست. میگویم باید باشد؛ چون زیباست. من در آغاز فعالیتم به شیوه اروپاییها کار میکردم. سال ۱۳۳۵تصویری امپرسیونیستی کشیدم از آلبرسکی، که جایزهای نصیب من کرد. اما، این برایم قانع کننده نبود. رفتم پیشینۀ هنر ایران را مطالعه کردم. دیدم که در غالب آثار رنگ و خط در فضای منحنی شکل گرفته است. سرامیک دوره تیموری را مشاهده کردم. دوره به دوره آثار را مرور کردم تا رسیدم به هنر قاجار. در این مطالعات به تجربههای شگرفی برخوردم. در بعضی سرامیکها، رنگ سبز زیر لعاب چون طلا و نقره میدرخشید. این ویژگی مربوط میشد به نوع مواد سوختی که کورهها را گرم میکردهاست. در طول تاریخ تجربههای گرانبهایی در سرامیک داشتهایم. این اشیا و نقوش باستانی، به زودی سطح نقاشیهای مرا تسخیر کرد و تا به امروز مرا به این فضا وفادار نگه داشتهاست.
دورههای مختلف کاری او عبارت است از:
۱. امپرسیونیسم و الهامگیری از نقاشیهای قاجاری
۲. پرداختن به نوکردن مینیاتور
اویسی در این باره میگوید: سطح مجلس نقاشی ایرانی، شلوغ است؛ چون ایران تاریخ پرماجرایی دارد. نقاش انگار حرفهای فراوانی دارد که میخواهد همه را در یک تصویر بگوید. پس یک ذره از تصویر خالی نیست. همه اش رنگ است و خط. ساده کردن و خلاصهپردازی و فضاهای خالی در سنت تصویری ما جایی نداشته است. در سنت ذن عکس این قضیه صادق است. همه چیز ساده و خلاصه است. میگوید: “هنر بزرگ بساز از چیزهای کوچک”. سعی کردم در روند نوکردن مینیاتور به ساده کردن آن بپردازم.
۳. بازگشت به هنر قبل از اسلام، الهام از آثار دوره ساسانی، ظروف منقوش طلا و نقره.
او راجع به این دورۀ کاری خود میگوید:
یک دوره نسخهسازی کردم. کار به صورت کتاب بود، که روی آن نقاشی میکردم. بعد طراحی صنعتی، طراحی جواهر و سرامیک و انواع فعالیتهای پلاستیک، که به نحوی با دنیای ذهنی من سازگار بود.
اثر زیر از این هنرمند، بین 60 تا 80 میلیون تومان دارد، اثری با عنوان دو اسب عاشق که با رنگ روغن و ورقۀ طلا روی بوم خلق شده است. در اثر دو اسب عاشق اویسی به رسم نقاشیهای قهوهخانهای عنوان تابلو را در خود اثر نوشته است، تمام موتیفهای تصویری با نشانههای هنر شرقی وجود دارد. استفاده از ورق طلا و خط آشنای فارسی، از این دست نشانهها هستند. با این وجود اویسی متاثر از نقاشیهای دهه 1370 خود، از فضای نقاشیهای تزئینی مکتب سقاخانه کمی دور شده و نگاهی رئالیستی را نیز به کار اضافه کرده است. صورت اسبها با اندک ساخت و ساز، شکلی واقعیتر به خودگرفته است.